طنز؛ شهروندان مختلف هنگام غرق شدن!

 - شهروند سودجو: از آب جمع شده در کشتی ماهی می گیرد.

- شهروند خیلی معمولی: داخل کابینی که پر از آب شده روی کاناپه دراز کشیده و سریال تلویزیونی می بیند.

- شهروند معمولی: برای گرفتن جلیقه نجات به انتهای صف می رود و از آخرین نفری که توی صف ایستاده می پرسد: «ببخشید آخرین نفر کیه؟»

- شهروند دهه پنجاه: با کسانی که می خواهند خودشان را توی صف جا بزنند، بحث می کنند و با نشان دادن انتهای صف، فردِ خاطی را به رعایت حقوق بشر تشویق می کنند.

- شهروند دهه شصت: با پیرمردی که پشت سرش ایستاده در مورد شکاف نسل ها و تفاوت میزان و محل سوختگی بحث می کند.

- شهروند دهه هفتاد: مادرش توی صف ایستاده، خودش هنوز توی رختخواب است و بیدار نشده.

- شهروند عَزب: به دنبال کِیس مناسبی برای نجات دادن می گردد.

- شهروند مُعذب: قبل از پریدن به داخل آب، لباس هایش را در می آورد و مایو می پوشد.

- شهروند مودب: مایو نمی پوشد.

- شهروند مدیر: کت و شلوار خود را اتو می کند تا بعد از نجات پیدا کردن، بتواند با ظاهری آراسته جلوی دوربین های تلویزیونی ظاهر شود.

http://mahfeledostan.loxblog.com

- شهروند مسئولیت پذیر: برای حلِ مشکل با آتش نشانی تماس می گیرد.

- شهروند خبرنگار: با یکی از ملوانان کشتی به عنوان «جوان موفق» مصاحبه ای انجام می دهد.

- شهروند ملوان: به خبرنگار می گوید که از کودکی عاشق ملوان زبل بوده و این کار را به صورت حرفه ای از قایق پدالی هایِ قو شکل، شروع کرده است.

- یک مقام مسئول: وعده می دهد در عرض دو ماه سوراخِ کشتی را تعمیر کند.

- دومین مقام مسئول: قایق های نجات را تفکیک جنسیتی می کند.

- مسئول مربوطه: سوراخ شدن کشتی را تکذیب می کند.

- مسئول عملگرا: سعی می کند آب جمع شده در کشتی را با قاشق چایخوری خالی کند.

- دولت: چه کسی گفته که کشتی با سوراخ شدن غرق می شود؟

- شهرداری: در مراسم انداختن اولین قایق نجات در آب شرکت می کند و پس از یک سخنرانی دو ساعته، روبان افتتاح را قیچی می کند.

- مجلس: برای پرسیدن سوال از کاپیتان کشتی، امضاء جمع می کند اما تعداد امضاها متغیر است و امکان شمارش آن وجود ندارد.

- شهروند روسی: یک تماس مشکوک می گیرد. نیم ساعت بعد یک زیردریایی برای نجاتش به روی آب می آید و فقط شهروند روسی را با خود می برد.

- شهروند کویتی: نوبت نفر اولِ صفِ جلیقه نجات را به قیمت یک دینار می خرد.

- شهروند آمریکایی: به خاطر انتخاب مجدد اوباما و ناامیدی از بهبود شاخص های زندگی در آمریکا، جیب هایش را پر از سنگ می کند تا زودتر غرق شود!

- شهروند انگلیسی: از داخل جیبش یک فندک بیرون می آورد و با زدن یک دکمه، فندک تبدیل به یک قایق موتوری می شود. بعدها یکی از مسئولین اعلام می کند که او یک جاسوس معروف به اسم جیمز باند بوده است.

- شهروند روشنفکر: بیانیه ای با عنوان «پارادایم های پوزیتیویسم برای عبور از شرایط گذارِ غرق شدگی به ساحل امن ثبات» را به دو زبان آلمانی و فرانسوی می نویسد و آن را با صدای بلند برای مردم می خواند.

- شهروند دانشجو: با نشان دادن کارت دانشجویی می تواند جلیقه نجات را به نصف قیمت بخرد.

- مهشید روز بخیر: قیمت فروش جلیقه های نجات را به صورت لحظه ای اعلام می کند.

- دوربین صدا و سیما: مناظر زیبایی از دریا و غروب خورشید را نشان می دهد.

- شهروند خانه دار: مشغول پختن کتلت است. سپس کتلت ها را با گوجه و سبزی خوردن به صورت ساندویچی، لقمه می کند و به شوهرش می دهد تا در هنگام نجات پیدا کردن گرسنه نماند!

- شهروند سادیسم درا: به دروغ اعلام می کند در کابینش تعداد زیادی جلیقه نجات دارد و می خواهد آنها را بفروشد. جماعت زیادی برای خرید جلیقه نجات جلوی کابینش صف می بندند.

- شهروند تازه ازدواج کرده: چندتا از عکس های آتلیه ای عروسی اش را با میخ طویله به دیوار کابینش می کوبد که باعث سوراخ شدن دیواره کشتی و غرق شدن آن می شود.



موضوعات مرتبط: طنز و سرگرمی ، ،

برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, ] [ 11:40 ] [ mohamad ]
[ ]

طنز؛ نگاهی دلسوزانه به مشکل مسکن!

 گویا تقدیر الهی بر این پایه استوار شده که یک شام راحت از گلوی ما پایین نرود! دومین لقمه غذا را که در دهان می گذارم همسر بشارت (!) می دهد که صاحبخانه آمده و با خوشحالی گفته که قصد زیاد کردن اجاره خانه را دارد. از خوردن دست می کشم و به همسر نگاه می کنم.

- تو هم موندی نگاهش کردی؟ هیچی بهش نگفتی؟
- چرا! اتفاقا گفتم؛ ای صابخونه بد! یا همین الان عذرخواهی می کنی یا دوتا کارگر می گیرم وسایلتو می ریزم تو کوچه!
- آفرین! باریکلا. خوب کاری کردی. حقش بود.
همسر چیزی نمی گوید، دستانش را می گذارد زیر چانه اش و نگاهم می کند: یعنی عاشقتم!
- فدات بشم. منم عاشقتم.
- خب شوخی بسه. حالا باید چی کار کنیم؟
- بذار فکر کنم ببینم چی کار باید کرد. به این ترتیب از خوردن شام دست کشیدم و متفکرانه به صورت Loading درآمدم.

چند دقیقه بعد


- من: خب مسلما برای ما با توجه به درآمدمون پرداخت این مبلغ اضافی مقدور نیست.
- همسر: خب اینو که خودم هم می دونستم.
- من: !!! ... جدا؟! پس بذار فکر کنم ببینم چی کار باید بکنیم.
چند دقیقه بعد
- همسر: حوصله ام سر رفت، چی شد؟
- من: چاره ای نیست، باید خونه بخریم.
- همسر (خنده شدید): من واقعا همیشه به ضریب هوشی تو غبطه می خوردم!
- من: نوکرتم! پس تصویب شد. خونه می خریم!
- همسر (جدی!): با کدوم پول؟
- من: خدا بزرگه
- همسر (عصبی!): گفتم با کدوم پول؟
- من: آروم باش عزیزم. ناراحتی نداره که. چند دقیقه صبر کن فکر می کنم بهت می گم.

http://mahfeledostan.loxblog.com/
 


چند دقیقه بعد

- من: والا من تو این چند دقیقه فکر کردم که چرا مسائل مادی اینقدر ما رو درگیر خودش کرده. واقعا مادیات چه ارزشی دارن؟ به جای اینکه مادیات در اختیار ما باشن ما در اختیار مادیات قرار گرفته ایم، چه خوبه که بیاییم ساده زیستی رو سرلوحه ی ...
- همسر: من مسکن مهر نمیام.
- من: اااع! از کجا فهمیدی؟



باز هم چند دقیقه بعد


- من: چطوره یه خونه کوچیک تر اجاره کنیم؟ ها؟
- همسر: کوچیک تر از اینجا؟
- من: بله.
- همسر: اصلا می خوای بریم زندان؟ غذا هم میدن.
- من: عرضه خلاف نداریم ما عزیزم.
- همسر: اصلا عرضه نمی خواد. من می تونم به قصد تشویش اذهان عمومی دست به نشر اکاذیب بزنم.
- من (با خوشحالی): خوبه، تازه منم می تونم سودجویی کنم!
- همسر: از چه طریقی؟
- من: اغفال جوانان!
- همسر (چپ نگاه می کند): حالا خوبه عرضه نداری که شدی خفاش شب! اصلا زندان رو فراموش کن! بریم چند دقیقه بعد.



باشه، چند دقیقه بعد


- من (با حسرت): سمور آبی هم نشدیم تو زندگی.
- همسر: یا حتی دکتر ارنست.
- من: تا خانه ای چوبی بسازیم...
- همسر: از عشق...
- من: از صفا...
- همسر: از صمیمیت...
- من: واقعا در یک اتاق شش متری هم می شه عشق ورزید و محبت کرد.
- همسر: گل گفت و سنبل شنید...
- من: همسر!
- همسر: بله؟
- من: کانال رو عوض کن، حرف های این هرمز شجاعی مهر برای ما خونه نمی شه!



آخرین چند دقیقه بعد


همسر کانال تلویزیون را عوض می کند. مسئولین در تلویزیون دارند راجع به ازدواج جوانان صحبت می کنند. طی یک ساعت خودشان مشکل ازدواج را دور همی حل می نمایند و بعد تعجب می کنند و می گویند ما که این همه زحمت می کشیم پس چرا این جوانان قدرنشناس ازدواج نمی کنند! من نمی دانم مسئولین با خودشان چه فکری می کنند. خب عزیزان من! ازدواج که فقط عقد و عروسی نیست. عروس و داماد که نمی توانند بعد از مراسم جشن و پایکوبی تا دیداری دیگر همدیگر را به خدای بزرگ بسپارند و بروند خانه پدرشان! 
اینکه شما هی گیر می دهید به ازدواج ولی بعد ازدواج غیبتان می زند مثل این می ماند که من به پسرم بگویم که آرزویم این است که فوتبالیست شود ولی توپش را در جایی قایم کنم و بگویم توپت را لولو برده. با این حال هر شش ساعت یک بار هم بزنم توی سرش و بگویم پدرسوخته آخه چرا فوتبال بازی نمی کنی؟ در نهایت هم بروم به رسانه ها بگویم پسرم خیلی پرتوقع است و تحت تاثیر القائات شبکه های ماهواره ای از فوتبال امتناع می کند!
- همسر: حالا خودتو عصبانی نکن! طوری نشده که.
- من: ما هم اینجوری بود که گول خوردیم و ازدواج کردیم!
- همسر: نه ان شاءالله که مسئولین در اسرع وقت می آیند و مشت محکمی به دهان صاحبخانه می زنند. مطمئن باش!



موضوعات مرتبط: طنز و سرگرمی ، ،

برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, ] [ 19:48 ] [ mohamad ]
[ ]

طنز طرز تهیه حلیم سلطان ، نه حریم سلطان!

 تولید سریال های مفهومی و معناگرایی چون «حریم سلطان» به خوبی نشان می دهد برادران ما در کشورهای دوست و برادر و همسایه – ترکیه – تا چه اندازه به ذائقه مخاطب ایرانی نزدیک شده اند و چه راهکارهایی را برای جذب حداکثری که خواسته اصلی مسئولین کشور ترکیه است به کار می گیرند. 

 


این سریال بنا به گفته راویان شیرین سخن برگرفته از دل تاریخ است که در این صورت باید تاریخ ترکیه را بالای سر قرار داد و به آن احترام فراوان گذاشت اما تحقیقات صورت گرفته نشان می دهد در آن برهه از تاریخ بانوان عثمانی تا سایه پوشیده بودند و چیزی که شما در تصاویر موجود می بینید، خطای دید و یا سرابی بیش نیست.

http://mahfeledostan.loxblog.com/
 
http://mahfeledostan.loxblog.com/
مواد لازم:

- بانوان زیبا و به چشم خواهری درجه یک: 5 عدد
- بانوان زیبا و به ناچار درجه دو: 30 عدد
- بانوان زیبا و جهنم و ضرر درجه سه: 60 عدد
- بانوان باری به هر جهت: 120 عدد
- بانوان متعادل کننده: 5 عدد
- بانوان متحرک: 16 عدد
- بانوان ایستا: 320 عدد
- بانوان فضول و خبرچین، در عین حال زیبا: به اندازه رفع نیاز مخاطب
- بانوی سیخ کننده موی سر: یک عدد
- سنبل خان: یک فقره
- سلطان مفت خور برای هضم بانوان: یک عدد
- وزیر اعظم: یک عدد مشکوک به خیانت
- مادر سلطان، حامی جمعیت هضم بانوان: یک عدد
- بانوبیار دربار: یک عدد
- مرد: به تعدادی که جلوی دست و پای بانوان را نگیرند.
- عاشق سینه چاک همسر سلطان که سرش به شدت می خارد: یک عدد
- حیاط خلوت: به گستردگی حرمسرا

رده سنی مخاطب:

- 2 تا 170 ساله ... هر چه پیرتر، پی گیرتر

طرز تهیه:

1- ابتدا تعدادی بانوی درجه سه را که انصافا سازمان استاندارد در حقشان کوتاهی کرده را توی فیلمنامه می ریزیم و به آن قسمت حرمسرا می گوییم. دوستان عزیز حتما حواسشان باشد که به این قسمت نمک اضافه نکنند و شورش را درنیاورند، هر کسی نمک بیشتری خواست سر سفره خودش اضافه می کند.

2- بعد از یک ساعت که اینها را با سر و وضعی نامناسب – ولی باب طبع – خوب پخت دادیم، سلطان سلیمان را برای کاهش و متعادل کردن بار زیبایی فیلم پرت می کنیم توی متن، بقیه اش را خودش می داند چه کار کند.

نکته: دوستان گلم، عزیزهای درون منزل، خیلی حواسشان باشد این تعداد زن زیبا را همینطور بی هدف ول نکنند توی متن؛ رادیاتور ماشین باشد داغ می کند، آدمیزاد که جای خودش را دارد و جایزالخطا هم هست تازه!

3- این قسمت را نمی شود نوشت اما شما که بچه نیستید، خودتان می دانید چی می خواهیم بگوییم.

4- همسر سلطان که از نظر درجه کیفی با پارتی بازی در رده دوم قرار دارد را در گوشه ای از متن با کامیون خالی می کنیم و اگر فرصتی دست داد با همان کامیون از رویش رد می شویم اما متاسفانه در آن برهه زمانی که ایشان مادر شاهزاده است امکانش نیست. با همسر سلطان به ناچار می سوزیم و می سازیم.

5- تا مخاطب از دستمان نپریده و شبکه را عوض نکرده، بانوان زیبا و به چشم خواهری درجه یک را بی محابا می ریزیم توی متن تا با تحت تاثیر قرار دادن مخاطب، مصرف شام ایرانی جماعت به شدت کاهش پیدا کند. آشپزان عزیز خواهشا در مصرف بانو حساسیت به خرج ندهند. مال پدرتان که نیست، سفره سلطان سلیمان است. تازه ابتدای سلطنتش هم به مردم ترکیه قول داده بود که بانوان را سر سفره های آنها بیاورد؛ چون آن زمان ها بانوان خیلی سخت راضی می شدند سر سفره بیایند و بیشتر توی آشپزخانه بودند با آن حالشان.

6- شاید کافی به نظر برسد اما تا اینجای کار این سریال تنها برای آقایان جذابیت داارد که در انتخاب شبکه متاسفانه صاحب رأی و نظر نیستند. محققان ترک تبار برای راضی نگه داشتن بانوان که استثنائا پیرو آن رضایت آقایان نیز حاصل می شود به این نتیجه رسیدند که باید دو زن – ترجیحا هوو – به جان یکدیگر بیفتند و از خجالت هم دربیایند. کلا خانم ها چون با اینجور درگیری ها همذات پنداری می کنند و به یاد منازعات خانوادگی با جاری و ماخدر شوهر و خواهر شوهر می افتند، به شدت به سریال فوق علاقه مند می شوند و هر یک بنا به خصوصیات اخلاقی که دارند به یکی از طرفین درگیری علاقه مند می شوند.

7- بانوان دیگری که قبل از شروع برنامه خوب ورز داده شدند را برای اضافه شدن به درگیری و مورد توجه قرار گرفتن سلطان به آرامی وارد قصه می کنیم.

8- کوفتش بشود ما که راضی نیستیم.

9- برای جلوگیری از عوض شدن ناگهانی ذائقه بانون و تعویق کانال و ترجیح دادن تماشای رقابت فوتبال بین اینتراخت فرانکفورت با راپیدوین اتریش، موقتا مقداری از بحث اصلی دور می شویم و مقادیری جنگ و خونریزی به متن اضافه می کنیم. حتما حواستان باشد در خلال پخش این جنگ ها به هیچ عنوان از بحث شیرین درگیری در حرمسرا و گیس و گیس کشی غافل نمی شویم، بلکه فقط خودمان را می زنیم به غفلت تا کار خوب از آب دربیاید.

10- در قابلمه را می بندیم و آن را به مدت نیم ساعت در مایکروفر قرار می دهیم.

11- سریال ما آمده ست و امیدواریم توفیقی نصیبتان شود که بدون حضور خانواده موفق به تماشای آن بشوید. اسپانسرهای این سریال بابت تماشای آن از شما تشکر می کنند.
 

 

منبع :مجله خط خطی 


موضوعات مرتبط: مطالب جالب ، طنز و سرگرمی ، فرهنگی هنری ، اخبار سینما/فیلم/سریال ، ،

برچسب‌ها:
[ یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, ] [ 13:30 ] [ mohamad ]
[ ]

کفاشیان

 

http://mahfeledostan.loxblog.com/

جام جهانی فوتسال : ایران 1 - کلمبیا 2
کفاشیان
مردم: 
قهرمانی جوانان آسیا (مقدماتی جام جهانی 2013 ) : ایران 1 - کره جنوبی 4
کفاشیان
مردم:

مقدماتی جام جهانی 2014 : ایران 0 - ازبکستان 1
کفاشیان

مردم:

انتخاب فدراسیون ایران بعنوان بهترین فدراسیون سال آسیا

مردم:

کفاشیان:



موضوعات مرتبط: طنز و سرگرمی ، طنز وکاریکاتور ، ،

برچسب‌ها:
[ شنبه 11 آذر 1391برچسب:, ] [ 10:43 ] [ mohamad ]
[ ]

وقتی یک دختر وارد کار های رزمی بشه ! (تصویر متحرک)

تالودکامل تصویرشکیبا باشید

 http://mahfeledostan.loxblog.com/



موضوعات مرتبط: طنز و سرگرمی ، عکس ، طنز وکاریکاتور ، ،

برچسب‌ها:
[ شنبه 11 آذر 1391برچسب:, ] [ 10:29 ] [ mohamad ]
[ ]

ترول های با حال و خنده دار

 http://mahfeledostan.loxblog.com/

http://mahfeledostan.loxblog.com/http://mahfeledostan.loxblog.com/http://mahfeledostan.loxblog.com/http://mahfeledostan.loxblog.com/http://mahfeledostan.loxblog.com/http://mahfeledostan.loxblog.com/http://mahfeledostan.loxblog.com/

http://mahfeledostan.loxblog.com/



موضوعات مرتبط: طنز و سرگرمی ، عکس ، طنز وکاریکاتور ، ،

برچسب‌ها:
[ جمعه 10 آذر 1391برچسب:, ] [ 10:13 ] [ mohamad ]
[ ]

آموزش ساخت عروسک انگشتی (تصویری)

 برای کوچولوهای نازنین عروسک انگشتی درست کنیم .

مبتدی :
اجرای تئاتر از جمله سرگرمی های مورد علاقه بچه ها به خصوص در روزهای تعطیلات تابستانی است. در این نمایشنامه های خانگی، خود بچه ها و دوستانشان و همچنین عروسک های آنها، نقش شخصیت های داستان را ایفا می کنند.
شما بچه ها می توانید به جای عروسک های بزرگ اسباب بازیتان، از عروسک های انگشتی دست ساز خود به عنوان بازیگر این گونه تئاترها استفاده کرده و به این ترتیب تعداد شخصیت ها را افزایش دهید. در ضمن مدتی نیز برای درست کردن شخصیت دلخواهتان سرگرم شوید.
 
 
مواد و وسائل مورد نیاز: 
۱ - مقوای نازک سفید
۲ - مقوای ضخیم تر سفید
۳ - قیچی کوچک لب گرد (برای ایمنی بیشتر)
۴ - چسب مایع یا چسب حرارتی
۵ - کاغذهای زرورقی رنگی
۶ - کاغذکشی رنگی
۶ - کاغذ معمولی رنگی
۸ - روان نویس مشکی
۹ - مداد رنگی
 
 
طرز ساخت:
۱ - ابتدا یک قطعه مقوای سفید رنگ به شکل مستطیل با عرض ۴ سانتی متر و یا عرضی متناسب با طول انگشت دست خود ببرید. برای مشخص کردن طول مستطیل، آن را دور انگشت مورد نظر دستتان لوله کرده و سپس اضافه آن را ببرید.
 
 
 
 
البته پیش از برش، مقدار کمی اضافه تر در نظر بگیرید تا مقوای یک طرف بر روی طرف دیگر قرار گیرد. این محل اتصال را با چسب مایع یا حرارتی بچسبانید تا یک استوانه مقوایی به رنگ سفید حاصل شود. این استوانه مقوایی، بدن و سر عروسک شما را تشکیل می دهد.
۲ - به اندازه دور استوانه، نوار کاغذی زرورقی رنگی ببرید. تمام سطح استوانه به جز 5/1 یا ۲ سانتی متر در یک لبه آن را با این زرورق کاغذی و با استفاده از چسب بپوشانید. این به منزله لباسی برای عروسک است. 
مقدار 5/1 یا ۲ سانتی متر بدون پوشش، سر این عروسک محسوب می شود.
 
 
 
۳ - از مقوای سفید رنگ ضخیم تری، نواری به شکل مستطیل و به عرض 5/1 سانتی متر و طول ۶ سانتی متر ببرید. این مستطیل مقوایی در واقع دستان عروسک به حساب می آید.
هر دو سطح دستان عروسک را به جز در نظر گرفتن ۱ سانتی متر در هر لبه آن، با کاغذ زرورقی بدنه و با استفاده از چسب پوشش دهید.
با روان نویس یا ماژیک مشکی خطوط افقی در راستای نوار و بر روی دو قسمت بدون پوشش دستان رسم کنید. این خطوط در واقع نشان دهنده انگشتان عروسک هستند.
 
 
 
قسمت میانی نوار مستطیلی را پیدا کرده و با آغشته کردن آن ناحیه به چسب مایع، آن را به لبه بالایی بدنه و سر عروسک بچسبانید.
۴ - نواری مستطیل شکل به طول ۲ الی ۳ سانتی متر و عرض 5/1 سانتی متر از کاغذ کشی بریده و یکی از لبه های آن را ریش ریش کنید.
 
 
 
نوار حاصل را با کمک چسب مایع به محل اتصال سر به بدنه بچسبانید. این نوار در واقع یقه عروسک محسوب می شود. چنین نواری را با کاغذ رنگی معمولی و با توجه به دور سر عروسک به اضافه مقدار لازم برای روی هم آمدن، آماده کرده و پس از ریش ریش کردن یک لبه آن توسط قیچی، به لبه بالایی سر عروسک بچسبانید تا حالت کلاه را تداعی کند. با روش های مختلف و کاغذهای کشی و معمولی می توانید برای عروسک مورد نظر خود مو و یا کلاه های مختلف درست کنید.
 
 
 
 
۵ - در آخر با روان نویس یا ماژیک نوک باریک، شروع به نقاشی چشم، ابرو، بینی ، دهان و به طور کلی فرم صورت عروسک خود کنید. سپس با مداد رنگی محل های مورد نظر مانند لب و گونه ها را رنگ آمیزی کنید.
حرفه ای :
پس از مسلط شدن به روش بالا ، مدل های زیر را درست کنید .
کارگاه قصه گویی با عروسک انگشتی
 
 
 
برای قصه گویی پیش از هر چیز چهره و حرکات ساده و صدای قصه گو مهم است تا ابزار.ولی اگر قرار است بچه ها مشارکت فعال داشته باشند و قصه نمایشی اجرا شود، یکی از بهترین ابزار عروسک های انگشتی اند.این عروسکها می توانند نزدیکترین ارتباط را با کودکان برقرار کنند چرا که شخصیت هایی کوچک در دستان خود آنها هستند و این حس نزدیک کودکان را به تخیل بسیار وا می دارد. فراموش نکنیم که انگشتان کودکان اولین بازیچه های آنان هستند و کودکان شیرخوار با انگشتان خود تجارب دیداری و لمسی بسیاری دارند.
 
 
 
اخیراً عروسک های انگشتی گوناگونی با جنس های مختلف در بازار دیده می شود ولی آنچه در آموزش خلاق مد نظر است پرورش توانمندی های کودک است پس به عروسک های انگشتی کاغذی و پارچه ای بیشتر فکر کنیم.
 
 
 
مواد لازم جهت تهیه عروسک های پارچه ای انگشتی:
    پارچه های رنگی ضخیم
    تکه پارچه و کامواهای متنوع
    دکمه های رنگی در سایزهای گوناگون
    تورها/ ربان ها و پرهای رنگین و سایر مواد دور ریختی خیاطی
    چسب مخصوص پارچه یا نخ و سوزن
 
 
 
 
مراحل انجام کار:
۱. ابتدا داستانی را برای کودک نقل کنید و یا کتابی را برایش بلند خوانی کنید.
۲. در رابطه با شخصیت های موجود در کتاب با هم گفت و گو کنید و هر یک یکی از شخصیت ها را برای تبدیل به عروسک انگشتی انتخاب کنید.
۳. به یاد داشته باشید هر چند استفاده از قیچی و نخ و سوزن به مراقبت و همراهی یک بزرگسال نیاز دارد اما به جای انجام همه این کارها توسط خودتان، به کودک فضای تجربه کردن با نظارت را بدهید. یکی از روش های با ارزش گذراندن زمان با کودک خلق کاردستی است پس کار را به صورت مشارکتی و با هم پیش ببرید.
۴.تکه پارچه ضخیمی ای را از وسط تا کرده و به شکل مستطیلی کشیده که در انتها منحنی می شود (فرم انگشت دست) با احتساب فضای اضافی جهت دوخت و متناسب با انگشت کودک خود ببرید. در این حالت دو تکه پارچه یک اندازه به شکل انگشتی پهن خواهید داشت.
 
 
 
۵.دو تکه پارچة بریده شده را بر روی هم بگذارید و حاشیه آن را مانند شکل زیر بدوزید. برای دوختن بهتر است از نخ و سوزن یا چرخ خیاطی استفاده کنید. (در صورت داشتن دستکش های پارچه ای قدیمی می توانید هر یک از انگشتان را ببرید و برای ساخت یک عروسک استفاده کنید)
 
 
 
۶.حال با استفاده از مواد دور ریختی خیاطی که جمع کرده اید شروع به خلق شخصیت های انسانی یا حیوانی کنید. به طور مثال می توانید دکمه های کوچک را به جای چشم بدوزید و یا تکه پارچه ای قرمز را بجای دهان بچسبانید. (مانند عکس).
 
 
 
 
منبع : disneyland.persianblog.ir
 


موضوعات مرتبط: مطالب جالب ، طنز و سرگرمی ، ،

برچسب‌ها:
[ جمعه 10 آذر 1391برچسب:, ] [ 9:40 ] [ mohamad ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد