پیوند صورت سگ به انسان+تصاویر

مردی که پس از کشته شدن سگش به دلیل عشق و علاقه به او در اقدامی عجیب خارق العاده و دیوانه وار اجزای صورت سگش را روی صورت خودش دوخت.

 http://mahfeledostan.loxblog.com/

http://mahfeledostan.loxblog.com/

http://mahfeledostan.loxblog.com/



موضوعات مرتبط: مطالب جالب ، ،

برچسب‌ها:
[ سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:, ] [ 9:41 ] [ mohamad ]
[ ]

رکورد عجیب ۲۸ دختر در یک ماشین + عکس

 
 دختر جوان اسکاتلندی با قرار دادن خود در داخل یک خودروی مینی بی ام دبیلو به شکل دسته جمعی رکورد جدیدی را در این زمینه به دست آوردند.
 
سال گذشته نام ۲۷ نفر در کتاب گینس به دلیل جای گرفتن همزمان آنها در داخل این خودرو به ثبت رسیده است.
 
اما در سال جاری با افزایش تعداد خود در داخل این خودرو و استفاده از سانتیمترها فضای خالی در داخل این خودرو، رکورد قبلی را شکاندند.
 
 http://mahfeledostan.loxblog.com/
http://mahfeledostan.loxblog.com/
http://mahfeledostan.loxblog.com/
منبع:افکارنیوز


موضوعات مرتبط: مطالب جالب ، ،

برچسب‌ها:
[ سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:, ] [ 9:38 ] [ mohamad ]
[ ]

“بختگشایی” دختران در تهران قدیم! +عکس

 
http://mahfeledostan.loxblog.com/
 
در فاصله ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۵ میلادی میزان تولید علم بشر برابر با تمامی علم و آگاهی انسان از ابتدای خلقت تا ۱۹۷۵ بوده و امروز هر پنج سال علم بشر دو برابر می‌شود و در آینده نزدیک هر دو سال این اتفاق خواهد افتاد.
 
تهرانی‌ها هم از این چالش فکری مصون نماندند و با گذشت فقط چندین دهه حال که به اعتقادات و تفکرات نیاکان خود که تا همین نزدیکی‌ها حاکم بر جامعه بود بر می‌خورند، اعجاب خویش را از آن رفتارها و باورها به نمایش می‌گذارند.
عروسی در تهران قدیم
یکی از اعتقادات تهرانیان قدیم، در بخت‌گشایی دختر، این بود که وقتی پنبه زنی را به خانه می‌آوردند، و مشغول کار می‌شد، پس از مدتی که کار می‌کرد، با تمهیدی از او می‌خواستند که دست از کار بکشد و برای صرف چای به داخل خانه آید، در این زمان به سرعت دختر دم بخت را می‌آوردند و به طوری که پنبه زن نبیند، دختر را از میان کمان پنبه زنی عبورش می‌دادند و اعتقاد داشتند که به زودی زه کمان هنگام کار پنبه‌زن پاره می‌شود و به این ترتیب بخت دخترشان هم باز می‌گردد.
یا عقیده دیگر این که هرگاه قرار بود، قصابی برای کشتن گوسفند نذری به خانه همسایه رود، مادر دختر چادر دخترش را برداشته، نزد قصاب می‌رفت و از او خواهش می‌کرد که پس از سر بریدن گوسفند، چادر دختر را از توی روده آن عبور دهد. با این امید که وقتی دختر چادر را سر کرد، به زودی بختش باز شود.
البته دستمزد قصاب هم در این ماموریت جدا از پول یک کله قند با ارزش بوده است.
کارهای زیادی در این زمینه انجام می‌شد که شرح مفصل همه آنها مدت‌ها زمان می‌خواهد که امکانش نیست، اما به قدر اشاره شنیدن آن‌ها خالی از لطف نیست. بنابراین فهرست وار اعتقادات تهرانی‌ها را در بخت گشایی دخترشان برمی‌شماریم:
۱- سرکتاب باز کردن، مادر دختر بی خبر از او نزد رمال و دعانویس می‌رفت و از وی می‌خواست برای گشودن بخت دخترش یک سرکتاب باز کند.
۲- تکان دادن سفره عقد بر سر دختر.
۳- بردن دختر به حمام یهودی‌ها و داخل کردن وی در خزینه و پس از خروج از آن حمام دوباره بردن به حمام مسلمانان و شستن او از نجاست حمام یهودی.
 
۴- گذراندن چادر نماز دختر از روده گوسفند که شرحش گذشت.
۵- پیراهن مراد: تهیه پیراهن مراد از این قرار بود که روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان که روز قتل ابن ملجم است، زن‌ها آرایش می‌کردند و به مسجد می‌رفتند (تهرانی‌ها بیشترشان در مسجد شاه تجمع می‌کردند) و با پارچه‌هایی که از قبل تهیه کرده بودند، در بین دو نماز پیراهن مراد را می‌دوختند و معتقد بودند که با پوشیدن این پیراهن کلیه حاجات آن‌ها (از جمله بخت گشایی دخترشان) برآورده خواهد شد. اگر کسی این پیراهن را که با پول گدایی دوخته می شد، می پوشید تا سال دیگر حاجت و مرادش برآورده می شد. داستان از این قرار بود که دختران دم بخت از روز اول ماه رمضان دور کوچه و محله ها به راه می افتادند و از مردم گدایی می کردند و شب بیست وهفتم از صبح زود، چرخ خیاطی ها را به مسجد سپهسالار می بردند و با پارچه سفیدی که از آن پول می خریدند بین دو نماز ظهر و مغرب مشغول دوختن پیراهن می شدند و بعد از آن زمان، پیراهن مراد را می پوشیدند.
۶- پلوی عروسی: پیر دخترها، قیمه پلوی می‌پختند و ته مانده پلوی عروسی را با آن قاطی می‌کردند و به فقرا می‌دادند که بختشان باز شود.
۷- حنای سر عروس: از حنای سر عروس به قدر یک فندق برمی‌داشتند و با رنگ و حنا قاطی می‌کردند و سر دختر خانه مانده می‌بستند. مادران از حنای سر عروس در مراسم حنابندان، به اندازه ای کوچک برمی داشتند و با نیت آنکه دختران شان عروس شوند بر سر آنها می مالیدند.
۸- وارونه سر کردن چادر نماز.
۹- سبزه گره زدن که کمابیش امروزه انجام می‌شود. گره زدن سبزه در روز سیزدهم فروردین از جمله رسومی بود که تمام دختران دم بخت به آن پایبند بودند که حتی امروز نیز دیده می شود. دختران در این روز دو ساقه سبز را به هم هفت گره می زدند و نیت و حاجت شان را بیان می کردند. در هنگام گره زدن نیز دختران دلهره داشتند که مبادا گره پاره شود که در صورت پاره شدن، حاجت شان روا نمی شد.
۱۰- گدایی کردن.
۱۱- توسل به اماکن مقدس مسیحی
۱۲- نذری مولودی. مادران تهرانی نذر می کردند که اگر دخترشان تا سال دیگر شوهر کرد، در ماه ربیع الاول که ماه جشن، سرور، ضیافت و عروسی هاست، جشنی به نام مولودی برای خشنودی حضرت زهرا(س) برپا کنند.
۱۳- باز کردن قفل: دختر و پیرزنی از خویشان قفلی را می‌بستند و سه، چهار راه دورتر از خانه اش رفته پیرزن از مردی که اسمش محمد یا علی بود، می‌خواست با کلید قفل را باز کند.
۱۴- آب هفت گری: آبی که مادر دختر یا کس دیگر از هفت دکان که نام شغل شان به «گری» پایان می‌یافت، می‌گرفت (آهنگری، سفیدگری، زرگری، شیشه گری، مسگری، ریخته گری و دواتگری) این آب‌ها را در شیشه‌ای جمع می‌کرد و روز جمعه پس از غسل و دو رکعت نماز واجب آب را با جام باطل سحر بر سرش می‌ریخت.
۱۵- بیرون کردن دختر از خانه.
۱۶- توسل به منار: در پای منار دختر خانه مانده شمع روشن می‌کرد.
۱۷- توسل به توپ مروارید: استمداد از توپ مروارید برای مردادخواهی، ماجرای معروفی است که خود به تنهایی فضایی را برای حکایت می‌طلبد. فقط اشاره شود که غیر از بست نشینی متهمین در مجاورت توپ مروارید برای فرار از کیفر سیاسی و جرایم عمومی و موارد دیگر در دوران قاجاریه یکی دیگر از کارکرد اعتقادی توپ مروارید، در میان تهرانیان توسل دختران بدان بود تا با دخیل بستن به آن و عبور از زیر لوله توپ بختشان گشوده شود.توپ مروارید، توپ مفرغ بزرگی روی دو چرخ بر بالای سکویی در میدان توپخانه (سپه سابق) قرار داشت که دختران جهت بخت گشایی از زیر لوله توپ رد می شدند یا رویش سر می خوردند و برخی نیز در کنارش دخیل می بستند و اشعاری را زمزمه می کردند. توپ مروارید ماجراهای دیگری را نیز به خود اختصاص داده بوده که عده ای آن را منتسب به غنایم جنگی نادرشاه می دانستند که از هند به شیراز و سپس به تهران نقل مکان کرده. برخی نیز معتقد بودند این توپ، توپی است که در دوره صفویه، شاهان صفوی از پرتقالی ها غرامت گرفته اند، اما تاریخ ساخت آن توپ که رویش حک شده بود، زمان پادشاهی فتحعلی شاه قاجار را نشان می دهد.
۱۸- یکی دیگر از رسم‌های تهرانی‌ها در بخت‌گشایی دختران و حاجت‌روایی، گرداندن دختر خانه مانده به گرد حوضچه پساب دباغخانه بود. این رسم تا دوران پهلوی هم که دباغخانه‌های تهران از داخل شهر خارج شده بود و به جایه رزم‌آرا (فدائیان اسلام) حوالی فرح‌آباد منتقل گردیده بود اعمال می‌شد.
***
مراسم ازدواج در تهران قدیم
در قدیم الایام، مراسم خواستگاری در تهران دارای رسم و رسوم خاص خود بوده است. آیین ازدواج به این صورت بوده که مادر فردی که تصمیم به ازدواج و همسرگزینی داشته به تنی چند از زنانی که کارشان پرس و جو و یافتن دختر مناسب و مورد نظر است، می سپرد. اگر دختری با شرایط مناسب سراغ دارند به وی معرفی نمایند. پس از مدتی یکی از این زنان دختری را انتخاب و به همراه یک یا چند نفر از زنان خانواده داماد سرزده به خانه او می رفتند تا دختر را ببینند.
دختر دم بخت و مورد نظر مدتی پس از ورود خواستگاران با کاسه ای آب وارد اتاقی که در آنجا خواستگاران نشسته بودند می شد و آب را به آنها تعارف می کرد و کناری می نشست، در این هنگام یکی از زنان خواستگار (که معمولاً مسن تر و با تجربه ترین بود) به نزد دختر رفته و چادر یا چارقد او را کنار می‌زد و دستی به سرش می‌کشید و موهایش را جابجا می‌کرد تا مطمئن شود دختر کم مو یا موهایش عاریتی نباشد. بعد از آن به نحوی زیرکانه از دهان، زیر بغل و بدنش، بو می‌کشید تا مطمئن شود آن دختر بوی بد نمی دهد.
پس از طی این تشریفات و مورد پسند واقع شدن دختر، خواستگاران به خانه برگشته و آنچه را دیده و مشاهده کرده بودند با جوانی که قصد ازدواج داشت در میان می گذاشتند در صورت موافقت وی، پدر داماد همراه با چند تن از بزرگان و ریش سفیدان فامیل به خانه دختر رفته و به اصطلاح شیرینی می خوردند.
فردای آن روز مادر، خاله، عمه و دیگر اقوام نزدیک داماد برای «بله برون» به خانه عروس رفته و راجع به مهریه و روز عقد و مسائلی از این قبیل صحبت می کردند. پس از چند روز از طرف خانواده داماد هدایایی که در چندین و چند مجمعه قرار داده شده بود به منزل عروس فرستاده می شد که از جمله هدایا می توان به شیرینی و میوه های فصل اشاره داشت.
پس از خواستگاری و پسند طرفین و انجام مراسم «بله برون» قرار خرید وسایل عروس، گذاشته می شد. برای این خرید یک یا دو نفر از خانواده عروس و داماد انتخاب می شدند. معمولاً مادر و خواهر عروس و داماد از جمله کسانی بودند که حق حضور در مراسم خرید را داشتند. لازم به توضیح است این خرید بدون حضور عروس و داماد انجام شده و در عوض نمایندگان آنان به سلیقه خود وسایل مورد نیازشان را خریداری می کردند ضمن اینکه تمامی خرج خریدها به عهده داماد بود.
چند روز قبل از سر گرفتن مراسم عروسی، مراسم جهازبران بود.
برای بردن جهیزیه چند نفر طبق کش به همراه چند قاطر اجیر شده تا جهیزیه عروس را به خانه داماد حمل کنند که عده ای نقاره زن نیز آنها را همراهی و در طول راه به هنرنمایی می پرداختند. قبل از رسیدن این گروه به خانه داماد، چند تن جلوتر به خانه داماد رفته و جاهایی از منزل داماد را که برای سکونت عروس در نظر گرفته شده بود نظافت و به اصطلاح آب و جارو می کردند.
هنگامی که جهیزیه به خانه داماد منتقل می شد فردی از طرف خانواده عروس صورت اسبابی را که آورده بودند به داماد نشان می داد و از وی رسید می گرفت علاوه بر آن دادن انعام به طبق کش ها و نقاره چی ها جزء وظایف داماد محسوب می شد طبق کش ها علاوه بر انعام مزبور اجازه داشتند نقل و پارچه های کف طبق ها را که به منظور تزیین، تدارک دیده شده بود برای خود بردارند. ضمن اینکه وسایل جهیزیه طبق توافقی که قبلاً میان خانواده های عروس و داماد صورت پذیرفته بود تهیه می شد.
منبع: بر گرفته از وبگاه داریوش شهبازی و وبگاه رفیع افتخار


موضوعات مرتبط: مطالب جالب ، ،

برچسب‌ها:
[ سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:, ] [ 9:36 ] [ mohamad ]
[ ]

بیشتر آرام و بی صدا باشید

 رودخانه ها آب خود را مصرف نمی کنند

درختان میوه خود را نمی خورند
خورشید گرمای خود را استفاده نمی کند
گل ، عطرش را برای خود گسترش نمی دهد
نتیجه :
زندگی برای دیگران ، قانون طبیعت است . . .
.
.
.
.
.
سکه های پول همیشه صدا دارند
اما اسکناس ها بی صدا هستند
پس هنگامی که ارزش و مقام شما بالا میرود
بیشتر آرام و بی صدا باشید . . .
.
.
.
سطر ها بسیار موثر هستند
چون به شما میفهمانند که :
۱٫ نظم و ترتیب همیشه در اولویت است
۲٫ سکوت معنی دار بهتر از کلمات بی معنی است . . .
.
.
.
هرگاه میخواهی بدانی که چقدر محبوب و غنی هستی
هرکز تعداد دوستان و اطرافیانت به حساب نمی آیند
فقط یک قطره اشک کافیست
تا ببینی چه تعداد دست برای پاک کردن اشک های تو می آید . . .
.
.
.
در مسابقه بین شیر و گوزن ، بسیاری از گوزن ها برنده میشوند
چون شیر برای غذا میدود و آهو برای زندگی
پس
” هدف مهم تر از نیاز است “
.


موضوعات مرتبط: مطالب جالب ، ،

برچسب‌ها:
[ دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, ] [ 18:12 ] [ mohamad ]
[ ]

کاندیداهای جالب و متفاوت ریاست جمهوری

 مجله مهر: کاندیداهای عجیب و غریب دوره های گذشته انتخابات ریاست جمهوری چه کسانی بودند؟ این گزارش مروری است بر همه آدمهای جالبی که می خواستند رئیس جمهور شوند.

کلیات اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری، تلاش دیرهنگام مجلس برای تعریف جدیدی از رجل سیاسی و تعیین شرایطی سخت تر برای مدیر و مدبر شناخته شدن نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری است. شرایطی که بنا به گفته مخالفانش رئیس جمهور بالقوه آینده را مدیون و وام دار کسانی می کند که پای تاییدیه مدیر و مدبر بودنش را امضا زده اند. 

طبق طرحی که در مجلس در حال بررسی است مدیر و مدبر بودن یک داوطلب توسط حداقل 200 نفر از افرادی که سابقه مقامات موضوع ماده (71) قانون مدیریت خدمات کشوری و پست‌های هم‌طراز در نهادهای غیردولتی داشته‌اند، تایید شود. برای احراز رجل سیاسی هم تاییدیه 100 نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی لازم است.این رویکرد علاوه بر آنکه آفتی برای جمهوریت نظام فرض می شود، در مرتبه دوم مجلس را ناظر بر صلاحیت نامزدهای انتخابات می داند پیش از آنکه این وظیفه را شورای نگهبان انجام دهد.

 از سوی دیگر مطرح شدن این طرح در ماههای منتهی به انتخابات شائبه سوء برداشت های انتخاباتی را دامن زده است چنانکه در جلسه اولی این طرح در صحن مطرح شد نادر قاضی پور به علی لاریجانی تذکر داد که این شائبه وجود دارد که با این طرح رقبای انتخاباتی خود را حذف کنید.

 مجلس هشتم در روزهای منتهی به انتخابات سال 88 هم چنین اقدامی را انجام داد که به سرانجام نرسید. هدف آن مجلس این بود از ثبت نام نامزدهایی که «رئیس جمهور» را «رئیس جمبور» می نویسد جلوگیری کند که نشد تا صحنه های خنده داری در وزارت کشور رقم بخورد.


اگر رئیس جمهور شوم خط ریشم را عوض می کنم

شهرام محرابی شاید یکی از معروف ترین چهره های روزهای ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری بود. جوانی کرمانشاهی که با کلاه کابوی و تسبیحی در دست به وزارت کشور آمده بود و جلوی دوربین ها تند و تند شعارهایش را تکرار می کرد:«بیم دهنده و بشارت دهنده با سند قطعی از نیاکان، عارف و درویش با داشتن چشم بینا، بشارت 7 هزارساله زنده بشه».

اما وقتی در مواجهه با پرسش های خبرنگاران قرار گرفت، کم کم خودمانی تر شد. اول در جواب یکی که پرسید:«با این خط ریش چکمه ای می خواهی رئیس جمهور شوی؟» گفت:« اگر رئیس نجمهور شوم خط ریشم را عوض می کنم.» بعد هموقتی خبرنگاران به وی گفتند که صدای خوبی داری و برای ما کمی آواز بخوان ، شهرام محرابی زد زیر آواز و فضای مصاحبه اش را تغییر داد!
 

http://mahfeledostan.loxblog.com/


از ویزیت رایگان تا کفن و دفن مجانی

بازار وعده و وعید در روزهای ثبت نام داغ بود و هرکسی با وعده ای می آمد که فکر می کرد آرای بیشتری را به خود جلب می کند. نمونه اش «محرم کاشانی» 49 ساله با شغل آزاد که تنها سواد خواندن و نوشتن داشت . او وعده جالبی داد و آن اینکه همه هزینه‌های بهداشتی و درمانی از ویزیت دکتر تا خرج کفن و دفن و گورستان را برای مردم رایگان خواهد کرد.

کابینت باصفا برای دولت

«من کابینه نمی شناسم اما یک کابینتی نصب می کنم که مردم در کشور صفا کنند.»این، جمله ای بود که «مرتضی بهجت» 56 ساله از کرمانشاه در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره ترکیب کابینه اش داد. او می گفت:«دانشجوی سال آخر رشته الکترونیک دانشگاه علم و صنعت هستم و 50 سال دانشجو بودم اما هنگامی که به سال آخر رسیدم مرا اخراج کردند.»

این فرد البیته ادعاهای عجیب و غریب دیگری هم داشت:«من رهبر واقعی انقلاب بودم چرا که اولین نفری بودم که شعار «مرگ بر شاه» را سر دادم.»

به من وحی شد، آمدم!

رسول ‌الله‌یاری 54 ساله که خود را کارمند بازنشسته و فوق‌دیپلم حسابداری و اهل شهرستان ابهر معرفی کرد، حضورش را حاصل وحی دانسته بود. او که ادعا می کرد می تواند زلزله و حوادث ناگوار را پیش بینی کند پس از ثبت نام به خبرنگاران گفت:«چند شب پیش خدا را خواب دیدم که به من وحی نازل کرد تا با حضور در این انتخابات مشکلات مردم را حل کنم."

او با بیان این که تاکنون 4 بار در انتخابات کاندیدا شده و هر بار هم صلاحیت وی رد شده است، ادعا کرد: «هر بار که ثبت‌نام می‌کنم چند شب قبلش خداوند از طریق وحی از من می‌خواهد تا در انتخابات حضور یابم. چون صلاحیتم را در گذشته رد کردند در رودبار زلزله آمد و اتفاقات ناگواری در کشور روی داد.اگر این دفعه هم رد صلاحیت شوم خداوند از مسوولین انتقام می‌گیرد و احتمال دارد زلزله‌ای بیاید.»

همسر من، کشور من است

"نعمت دولت یاری" که از ارومیه برای ثبت نام در ستاد انتخابات وزارت کشور حاضر شده بود نیز خود را دندانپزشک ، داروساز و کشاورز معرفی کرد و می گفت: « من اقتصاددان و جامعه شناس خوبی هستم و اگر رئیس جمهور شوم مملکت را بخوبی اداره خواهم کرد.وی که می گفت من همسری ندارم تاکید داشت که همسر من کشور من است»

فوتبال را حرام اعلام می کنم

"عبدالعلی سپیدکاسه" 75 ساله که می گفت دارای 2 فرزند تحصیل کرده است یکی از اولین ثبت نام کنندگان در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم بود.او که اهل تربت حیدریه بود می گفت:« برای ثبت نام روز گذشته از شهرستان حرکت کردم و چون جایی در تهران نداشتم، شب را در خیابان کنار وزارت کشور خوابیدم تا صبح ثبت نام کنم. »

وی شغل خود را کشاورزی و دامداری بیان کرد و مدعی شد که او عامل اصلی خاتمه یافتن جنگ ایران و عراق بوده و راه کربلا را به روی زائران ایرانی نیز او باز کرده است. 

سپید کاسه البته یک وعده جالب هم داده بود:«اگر رئیس جمهور شوم بازی فوتبال را حرام می کنم چرا که دختر و پسر نباید فوتبال بازی کنند بلکه باید روزی 8 ساعت کار کنند.»

نگهبانی با 17 میلیون رای

ابوالقاسم خاکی اردکانی ، نگهبان یک شرکت کاشی سازی با کفش های خوابانده هم ادعاهای جالبی داشت. او می گفت:«بحث 50 هزار تومان را حدود 15 سال قبل من مطرح کرده بودم.»

وقتی خبرنگاران از او راجع به سند چشم انداز پرسیدند گفت:« نامه سرفصل سند چشم انداز بیست ساله را به من نداده اند، پس از آن اطلاعی ندارم!»

این فرد پیش بینی کرده بود 17 میلیون رأی بیاورد و سفرهای استانی هم از برنامه هایش خواهد بود

http://mahfeledostan.loxblog.com/

اوباما باید مرا تایید صلاحیت کند

ذکریا لطفی پور 53 ساله از رشت که تا ششم ابتدایی قدیم سواد داشت و به زبان انگلیسی صحبت می کرد هم از کاندیداهای جالب ریاست جمهوری بود که می گفت:«شش دوره کاندیدای ریاست جمهوری و مجلس خبرگان شدم.»

او که کراوات داشت و با صدای بسیار بلند صحبت می کرد، گفت: «از اوباما رئیس جمهور آمریکا می خواهم که مرا تایید صلاحیت کند.»وقتی هم خبرنگارها پرسیدند:«حالا  چرا اوباما؟» گفت: «اوباما رئیس جمهور جهانی است و بنابراین او باید مرا تایید کند.»

این دواطلب انتخابات ریاست جمهوری این را هم گفته بود که : «اگر رئیس جمهور شوم شاهزداه رضا پهلوی را معاون اول خود می کنم و ایران را پایتخت جهان اسلام خواهم کرد.»

پسر 12 ساله ای که می خواست رئیس جمهور باشد

«کوروش موزونی» نوجوان 12 ساله ای بود که با طاهری آراسته و کت و شلوار به وزارت کشور آمده بود تا کاندیدای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شود. او که با پدرش به وزارت کشور آمده بود هدفش از ثبت نام برای ریاست جمهوری را آماده شدن برای رقابت های دوره بعدی ریاست جمهوری عنوان کرده بود. اما این را هم گفته بود که سعی می‌کنم کاری کنم که برای ایران 1404 آماده شویم. کوروش 12 ساله درباره ترکیب آرایش هم پیش بینی جالبی داشت:«همه مادران و کودکان به من رای می‌دهند.»

http://mahfeledostan.loxblog.com/
 

تنها رقیب من خداست!

محمود خسروی 44 ساله از خمین که کارمند مرکز بهداشت این شهرستان است نیز در انتخابات ثبت نام کرد و در جمع خبرنگاران گفت: من در انتخابات ثبت نام کردم تا وضعیت انتخابات بهتر شود.وی در پاسخ به این سوال که رقیب جدی اش چه کسی است گفت: من رقیبی جز خدا ندارم و تنها خدا رقیب من است چون خدا من را اینجا فرستاد».

پولم را بالاکشیدند. می خواهم رئیس جمهور شوم

یک تاجر مالباخته ایرانی در امارات که 8 سال پیش پسر حاکم امارات 4 میلیون دلار پول وی را بالا کشید هم از جمله کسانی بود که  با حضور در ستاد انتخابات وزارت کشور در دهمین دوره انتخابات ثبت‌نام کرد.

جاسم‌ بحری 45 ساله دارای مدرک تحصیلی لیسانس یک بازرگان ایرانی در امارات بود که با "دشداشه" در ستاد انتخابات وزارت کشور حاضر شد تا داوطلبی خود را در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اعلام کند.او انگیزه اش از ثبت نام را چنین شرح داده بود:« 8 سال پیش چندین تخته فرش ابریشم ایران را به قیمت 4 میلیون دلار به شیخ ابراهیم محمد علی المولی پسر حاکم امارات فروختم و در قبال آن دو فقره چک گرفتم که پس از رسیدن موعد چک متاسفانه چک نقد نشد و برگشت خورد.

در اعتراض به تضییع حقوق اینجانب در امارات و ضعف دستگاه دیپلماسی ایران برای پیگیری حقوقم کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شدم تا پس از رئیس‌جمهور شدن ضمن احقاق حقوق خود، حقوق کلیه بازرگانان ایرانی که در امارات تضییع می‌شود و همچنین حقوق ملت ایران را احیا کنم.»


کاندیداتوری ما ارثی است


من از سن 30سالگی دوست داشتم رئیس‌جمهور بشوم و کاندیداتوری در خانواده ما ارثی است».این ها را «اسماعیل احمدی راغب» گفته بود. این داوطلب دیپلمه  و کارمند شهرداری به خبرنگاران گفت:«من از رجال سیاسی هستم و این بار پنجمی است که کاندیدای ریاست‌جمهوری می‌شوم و هدفم خدمت است».

برج ایفل در انگلستان است!


«محسن یگانه‌فر » یکی از داوطلبین دهمین دوره ریاست جمهوری که در ابتدا خود را لیسانس مدیریت صنعتی و پس از آن دکترای پزشکی و جراح داخلی معرفی کرد،یکی دیگر از افراد جالبی بود که برای ثبت نام به وزارت کشور رفته بود. او در جمع خبرنگاران گفته بود: «سال 1349 برای دریافت دکترای پزشکی وارد دانشگاه شدم و در سال 1381 درس خود را به پایان رساندم و هم اکنون به همراه یک پزشک دیگر و با کمک یکدیگر، کار نوشتن نسخه‌ها را برای مردم را انجام می‌دهیم.»

او از تجربه سفرهای خارجی اش هم این طور گفته بود: «به کشورهای مختلفی سفر کرده‌ام و برج ایفل را در انگلستان از نزدیک دیده‌ام»! 

این داوطلب کاندیداتوری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، برنامه هایش را هم این طور توضیح داد: «یک رئیس جمهور کم است و من از حضور همزمان دو رئیس جمهور در قدرت حمایت می کنم! برای توسعه کشور 16 محور در نظر گرفته‌ام که با کمک دوست خود که با هم نسخه می‌پیچیم، آنها را به تدریج اعلام می‌کنم.»

گفتگوی تمدن ها را من ثبت اختراع کردم!

عباس غفاری یکی دیگراز داوطلبین دهمین دوره ریاست جمهوری که خود را دکتر در جمع خبرنگاران معرفی کرد، با بیان اینکه دوهیئت دولت تشکیل می‌دهم، اظهار داشت: در تشکیل دولت از انجمن جوانان کشور و انجمن صنفی دانشجویان بهره می‌برم و معتقدم باید رابطه با آمریکا و اسرائیل را بر حسب زمان و مکان پیش برد. 

ادعاهای او هم در نوع خود جالب بود:«حزب من حزب عشق است و کلیات سخنان خود را در سازمان ملل خواهم گفت و باید گفت که ایده گفتگوی تمدن‌ها از من بود و من آن را به اسم هنر و تکنولوژی در قالب اختراعی به ثبت رساندم. »

پسرم وزیر مسکن من است


علی اصغر صالحی، یکی از مشتریان ثابت انتخابات ریاست جمهوری است. او که مدرک دیپلم داشت، در دوره نهم ثبت نام کرد و وعده داد پسرش را که مستاجر است به عنوان وزیر مسکن کابینه اش معرفی خواهد کرد تا فکری به حال خانه دار کردن مردم کند. اتفاقی که البته با رد صلاحیت خود او نیفتاد تا او را 4 سال بعد، دوباره به ساختمان وزارت کشور و ستاد انتخابات بکشاند تا برای ریاست جمهوری ثبت نام کند. 

اما این بار با حرفهایی جدید:« 4 سال پیش نیز با اعلام کاندیداتوری، بیان کردم که می‌خواهم پسرم را در جایگاه وزارت مسکن قرار دهم اما امسال بعد از 4 سال آمده‌ام تا مشکل مسکن همه مردم را حل کنم ولی پسرم هنوز خانه‌دار نشده است و اگر بتوانم 20 هزار متر مربعی که در حصارک دارم را بگیرم، آن را میان محرومین و فقرا تقسیم خواهم کرد. من خودم 50 سال است که اجاره‌نشینم و معتقدم باید با تشکیل نهضتی با نام نهضت خویشاوندان، همه افراد فامیل به یکدیگر برای خانه‌دار شدن کمک کنند.»



موضوعات مرتبط: مطالب جالب ، اخبار ، سیاسی ، ،

برچسب‌ها:
[ دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, ] [ 18:5 ] [ mohamad ]
[ ]

پاسخ ناسا درواکنش به شایعات مبنی بر به پایان رسیدن دنیا در21 دسامبر

 خبرگزاری فارس: پایگاه اطلاع‌رسانی ناسا در واکنش به شایعات مطرح شده مبنی بر به پایان رسیدن دنیا در روز 21 دسامبر (اول دی ماه)، به سوالات مربوط به این شایعه پاسخ داده است.
 
 مدت‌هاست که شایعات مختلفی در مورد به پایان رسیدن دنیا در سال 2012 و در روز 21 دسامبر (مصادف با اول دی ماه) در وبلاگ‌های مختلف و شبکه‌های اجتماعی رد و بدل می‌شود و هر روز ابعاد گسترده‌تری نیز به خود می‌گیرد.

برای این شایعات منابع و استنادات مختلفی نیز مطرح می‌شود. تقویم قوم مایا، پیش‌گویی‌های نوستراداموس و حتی منابع مذهبی و باستانی از جمله مواردی هستند که مطرح‌کنندگان این شایعه به آن استناد می‌کنند و نتیجه می‌گیرند که دنیا باید در این روز به پایان برسد.

این موضوع مختص ایران نبوده و در سرتاسر دنیا مطرح شده است. شایعه دیگری نیز که در این زمینه مطرح شده بحث خاموشی سه روزه زمین و ورود زمین به دوره جدیدی از حیات خود است.

 تمام این شایعات و گسترش آن موجب شد تا سازمان هوانوردی و فضا آمریکا (ناسا) به این ادعاها واکنش نشان دهد. 

مطلب زیر از پایگاه اطلاع‌رسانی ناسا برداشت شده و در آن به سوالات مطرح در این مورد پاسخ داده شده است:


سوال) آیا در سال 2012 خطری زمین را تهدید می‌کند؟ بسیاری می‌گویند که جهان در دسامبر 2012 به پایان می‌رسد.


ناسا) جهان در سال 2012 به پایان نمی‌رسد. سیاره ما بیش از 4 میلیارد سال به خوبی عمر کرده و دانشمندان معتبر دنیا هم می‌گویند در سال 2012 هیچ خطری زمین را تهدید نمی‌کند.

سوال) ریشه این پیش‌گویی که زمین در سال 2012 به پایان می‌رسد، از کجا آمده؟


ناسا) این داستان اولین بار با این ادعا آغاز شد که سیاره‌ای به نام «نیبیرو» که سومری‌ها آن را کشف کرده‌اند، در حال حرکت به سوی زمین است. ابتدا گفته می‌شد که این فاجعه در ماه می 2003 رخ می‌دهد و زمانی که این تاریخ گذشت و هیچ اتفاقی نیفتاد، زمان موعد به دسامبر 2012 تغییر کرد و به تقویم باستانی «مایا» ها که تحول بزرگ در سال زمستان 2012 را پیش‌بینی کرده بود، ربط داده شد. به همین دلیل هم تاریخ 20 دسامبر به عنوان روز موعد پیش‌بینی شد.

سوال) آیا تقویم مایاها در دسامبر 2012 به پایان می‌رسد؟


ناسا) دقیقا همانطور که تقویم‌هایی که در خانه دارید پس از 31 دسامبر به پایان نمی‌رسد، تقویم مایا هم پس از 21 دسامبر 2012 تمام نمی‌شود. این تاریخ پایان یک دوره بزرگ تویق مایا است و پس از آن همانطور که تقویم شما با اول ژانویه ادامه می‌یابد، این تقویم هم با آغاز یک دوره بزرگ دیگر ادامه می‌یابد.

سوال) آیا ناسا وقوع تاریکی سرتاسری زمین در تاریخ 23 دسامبر تا 25 دسامبر را پیش‌بینی می‌کند؟


ناسا) قطعا نه. نه ناسا و نه هیچ سازمان علمی دیگری چنین پیش‌بینی نکرده است. گزارش‌های غلطی که در این مورد منتشر شده، ادعا کرده‌اند که چیزی نظیر بروز «به خط شدن گیتی» موجب حاکم شدن این تاریکی می‌شود. اصلا چنین ترازی وجود ندارد (سوال بعد را ببینید). این شایعات برگرفته از یک پیام آماده‌سازی است که «چارلز بولدن» مسئول ناسا منتشر کرده. این پیام بخشی از یک برنامه دولتی است که با هدف بالا بردن آمادگی مردم انجام گرفته، اما هیچ‌گاه در آن صحبتی از بروز تاریکی نشده است.

سوال) آیا این امکان وجود دارد که کرات به نحوی در یک راستا قرار گیرند که بر زمین تأثیر بگذارند؟

ناسا) حداقل تا چند دهه آینده چنین همراستایی رخ نمی‌دهد و حتی اگر هم چنین پدیده‌ای اتفاق افتد، تأثیر آن بز رمین بسیار ناچیز است. به عنوان نمونه، در سال 1962 چنین هم ترازی رخ داد، و دو مورد دیگر هم در سال‌های 1982 و 2000 اتفاق افتاد. در هر دسامبر هم زمین و خورشید با مرکز کهکشان راه شیری هم تراز می‌شوند، اما این یک رخداد سالانه است که هی تبعاتی هم ندارد.

سوال) آیا اصلا سیاره‌ یا کره کوتوله قهوه‌ای رنگ به نام «نیبیرو»، «کره ایکس» و یا «اریس» وجود دارد که در حال نزدیک شدن به زمین باشد و سیاره ما را در معرض تخریب گسترده قرار دهد؟


ناسا) نیبیرو یا داستان‌های دیگری که در مورد سیارات نزدیک‌شونده به زمین مطرح می‌شود، همگی شوخی‌های اینترنتی هستند. این ادعاها هیچ ریشه‌ای در واقعیت ندارند. اگر واقعا نیبیرو یا سیاره ایکسی وجود داشت که در حال حرکت به سمت زمین بود و قرار بود در سال 2012 به زمین برخورد کند، اخترشناسان حداقل از ده سال قبل آن را شناسایی و ردیابی می‌کردند و این سیاره باید اکنون با چشم غیرمسلح قابل رویت می‌شد. 

واضح است که چنین چیزی وجود ندارد. البته «اریس» واقعی است، اما آن هم سیاره‌ای کوتوله شبیه به «پلوتون» است که همواره در بیرون از منظومه شمسی باقی می‌ماند. نزدیک‌ترین فاصله‌ای که این سیاره می‌تواند با زمین داشته باشد، 4 میلیارد مایل است.


سوال) آیا در سال 2012 زمین مورد اصابت یک شهاب سنگ قرار می‌گیرد؟


ناسا) زمین همواره در معرض تأثیرات ستاره‌های دنباله‌دار و شهاب‌سنگ‌ها قرار دارد، اما اصابت‌های بزرگ بسیار نادر است. آخرین برخود بزرگ یک شهاب‌سنگ با زمین به 65 میلیون سال قبل بازمی‌گردد که موجب انقراض دایناسورها شد.

 امروزه اخترشناسان ناسا بررسی‌های موسوم به «بررسی ایمنی فضایی» انجام می‌دهند تا اجرام بزرگ نزدیک به زمین را مدت‌ها پیش از برخورد شناسایی کنند. ما پیش از این مشخص کرده‌این که هیچ شهاب سنگ بزرگی مانند آنچه که دایناسورها را منقرض کرد، زمین را تهدید نمی‌کند.


سوال) موضع دانشمندان در قبال ادعای به پایان رسیدن دنیا در سال 2012 چیست؟


ناسا) ریشه علمی ادعای بروز فاجعه و تغییرات شدید در سال 2012 کجاست؟ مدارک آن کجاست؟ هیچ مدرکی وجود ندارد و همه این‌ها تخیلاتی هستند که در کتاب‌ها، فیلم‌های سینمایی، برنامه‌های مستند و یا حتی در اینترنت ساخته شده‌اند، ما نمی‌توانیم این حقیقت را تغییر دهیم. هیچ مدرک معتبری که ادعای رخ دادن پدیده‌های غیرعادی در دسامبر 2012 را تائید کند، وجود ندارد.



موضوعات مرتبط: مطالب جالب ، ،

برچسب‌ها:
[ دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, ] [ 17:35 ] [ mohamad ]
[ ]

خدایا چرا من؟ ...

 آرتور اش، قهرمان افسانه ای تنیس، هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد.

طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند.

http://mahfeledostan.loxblog.com/


یکی از دوستداران وی در نامه خویش نوشته بود:

"چرا خدا تو را برای ابتلا به چنین بیماری خطرناکی انتخاب کرده؟"

آرتور اش، در پاسخ این نامه چنین نوشت:

"در سر تا سر دنیا

بیش از پنجاه میلیون کودک به انجام بازی تنیس علاقه مند شده و شروع به آموزش می کنند.

حدود پنج میلیون از آن ها بازی را به خوبی فرا می گیرند.

از آن میان قریب پانصد هزار نفر تنیس حرفه ای را می آموزند

و شاید پنجاه هزار نفر در مسابقات شرکت می کنند

پنج هزار نفر به مسابقات تخصصی تر راه می یابند.

پنجاه نفر اجازه شرکت در مسابقات بین المللی ویمبلدون را می یابند.

چهار نفر به مسابقات نیمه نهایی راه می یابند.

و دو نفر به مسابقات نهایی.

وقتی که من جام جهانی تنیس را در دست هایم می فشردم هرگز نپرسیدم که "خدایا چرا من؟"

و امروز وقتی که درد می کشم، باز هم اجازه ندارم که از خدا بپرسم :"چرا من؟"

http://mahfeledostan.loxblog.com/ 


آرتور اَش (Arthur Robert Ashe, Jr) متولد ۱۰ ژوئیه ۱۹۴۳ درگذشته در ۶ فوریه ۱۹۹۳، تنیس‌باز برجسته سیاه‌پوست آمریکایی بود. او در ریچموند ایالت ویرجینیا بدنیا آمد و رشد کرد. او در دوران بازی خود سه بار عنوان مسابقات بزرگ جهانی تنیس، مشهور به گرنداسلم، را برد.



موضوعات مرتبط: مطالب جالب ، ،

برچسب‌ها:
[ دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, ] [ 12:27 ] [ mohamad ]
[ ]
صفحه قبل 1 ... 7 8 9 10 11 ... 37 صفحه بعد